چهارشنبه 90 آبان 25 , ساعت 11:15 صبح
خدایا تو بهترینی و بهترین ها را آفریده ای، چگونه من از تو بهترین ها را نخواهم؟
تو به من کرامت دادی و فضیلت عطا نمودی. باور کرده ام، نه... ایمان آورده ام که در کل کاینات تو، چه مقام والایی دارم بر چه تختی تکیه کرده ام.
این کرامت و فضیلت را با خواست های حقیر و کوچک کمرنگ نمی کنم...
حال مهربانا از درگاهتَ چیزی را می طلبم که در عرش تو یهترین است.
چیزی که به بندگان خاص خود عطا می نمایی، چیزی که وقتی یادی ازش می کنم تمام وجودم به لرزه می افتد و اشکم جاری می شود...
خدایا جسارتم را ببخشای. من در حالی این خواسته ام را ابراز می کنم که سرشار از گناهم و لیاقت آن را ندارم
اما، خدای من خودت گفتی که ما لایق بهترین هاییم پس بهترین هر دو جهان را می طلبم...
خدایا از تو عشق را می طلبم، عشقی که روح مرا به تموج وا دارد،
قلب مرا به جوش آورد، استعدادهای نهفته مرا ظاهر کند، مرا از خودخواهی و خودبینی براند،
عشقی که مرا در عالم وجود محو کند، احساس لطیف، قلبی حساس و دیده ای زیبا بین به من بدهد.
عشقی همچون عشق عاشقان کربلا
عشقی که مرا به سوی تو بخواند، به سوی تو براند...
نوشته شده توسط انیس | نظرات دیگران [ نظر]
|