سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آبرو
شنبه 89 اسفند 21 , ساعت 4:6 صبح

سلام خدا

میدونم چند روزیه شایدم چند هفته ایه که درست و حسابی صدات نزدم، خداجون واقعا دلم برات تنگه، می دونم تو به دلم آگاهی و می دونی دروغ نمی گم...
خدا...
باز باید بگم که خستم از این همه نا فرمانی که نسبت به تو انجام دادم...
خدا امروز می خوام بدون رودربایسی حرفمو بزنم...
خدا چند ساله هی گفتم ببخشو تو بخشیدی و اما من باز...
خدا، خدا، خدا...
اینبار با همه عشقی که بهت دارم ازت یه مهلت دیگه می خوام
خدا تنها امیدم به توئه
می خوام تلاش کنم، آدم بشم
خدا بغلم کن
تو رو به حق اون کسی که می دونی خیلی دوسش دارم...
بهت قول می دم اینبار سزبلند شم
خدا به حق مهدی زهرا...
خدایا به حق خون داییه شهیدم
خدایا باز مثل همیشه آبرومو بخر...
خدا کمکم کن...............................................
 


نوشته شده توسط حامیدر | نظرات دیگران [ نظر]
میلادت مبارک باد آقا
چهارشنبه 89 دی 22 , ساعت 9:7 صبح

سلام بر امام کاظم، سلام بر پدر امام رضا
آقا میلادت مبارک


نوشته شده توسط حامیدر | نظرات دیگران [ نظر]
مادر،خدا،دعا
پنج شنبه 89 دی 9 , ساعت 3:17 عصر

امروز مادر چیزی گفت که قلبم ناگهان درد گرفت
یادم میاد یک ماه قبل از اینکه راهیه سرزمین وحی بشم پدرم بهم گفت فکر میکنی حالا که داری اونجا می ری لیاقت داری یا نه
او لحظه هم دلم گرفت چون می دیدم که لیاقت ندارم
و حال امروز مادرم با تمام دردی که می کشید به من گفت که کسی را دعا کنم چون که پاکم اما چگونه به او بگویم از آلودگی هایم
چگونه به او از بی آبرویی ام نزد خدا بگویم ؟! چگونه؟
خدایا
این روزها من و خانواده ام در سیلاب مشکلات از این سمت به آن سمت می رویم
چگونه حرف مادرم را اجابت نکنم
خدایا تو به بی آبروییم نگاه نکن
به فریادمان برس
کمکم کن خوشحالشان کنم
کمکمان کن...................
خدا.............................




نوشته شده توسط حامیدر | نظرات دیگران [ نظر]
خدا
چهارشنبه 89 دی 8 , ساعت 10:9 صبح

خدا باز دیدی...........................


نوشته شده توسط حامیدر | نظرات دیگران [ نظر]
نجاتم بده
یکشنبه 89 دی 5 , ساعت 3:47 عصر

خدایا چرا دوباره اینطور شدم ...
دیگه از غفلتو دور شدن از تو خستم
تا کی؟ مگه چقدر زندم که این سالهای جوونی رو با غفلت بگذرونم
فقط خودتی که میتونی نجاتم بدی...
نجاتم بده...


نوشته شده توسط حامیدر | نظرات دیگران [ نظر]
سه ساله
شنبه 89 دی 4 , ساعت 3:25 عصر

می خوام امروز بی سلام شروع کنم و یه راست بگم گوش بکنید دوباره صدای غریبی به گوش میرسه...
صدای دختر سه ساله ای که از دوری بابا عذاب میکشه اما به جای نوازش فقط تازیانه است که حوالش می کنن...
ای روزگار چه گذشت بر دخت سه ساله حسین؟!!!!!!!!!
خدایا دلم این روزها بدجوری هوای دختر سه ساله رو کرده همون مسافر نیمه راهی که زودتر از همه خودشو به آغوشه پدر رسوند...
صلی الله علیک یا رقیه بنت الحسین


نوشته شده توسط حامیدر | نظرات دیگران [ نظر]
سلام
یکشنبه 89 آذر 28 , ساعت 4:24 عصر

به نام او که دوستش دارم
روزها بود که دیگر فراموش کرده بودم چگونه به کوچه پس کوچه های این وبلاگ راه پیدا کنم، انگار راه گم کرده بودم...
یادش بخیر اون روزها و شب هایی که با نوشتن هر خط اشک می ریختم و بار روی دوشم را با همین نوشته ها و درد و دل
با دیوار های همین وبلاگ سبک می کردم....
یادم رفته بود که هرگاه می خواستم فریاد بزنم به همین کوچه ها پناه می آوردم و در همین کوچه ها خدا را صدا می زدم
این وبلاگ نیز برای من حکم چاهی داشت که سر درونش می کردم و از درد دل با او سخن می گفتم...
سلام از کربلا چه خبر، من باز آمدم...


نوشته شده توسط حامیدر | نظرات دیگران [ نظر]
عرفه
شنبه 89 آبان 22 , ساعت 5:57 عصر

سلام
انگار این روز ها روزهای امتحانه
اما ترسمون اینه که تو امتحان رد بشیم
بگذریم، نمیخوام از اوضاع شکایت کنم هر چی هست توکل به خدا یه جور میشه دیگه....
راستی داریم به عرفه نزدیک میشیم به روز مناجات و بعد از اون عید قربان، انشاالله بتونیم از این روزهای بزرگ خوب
استفاده کنیم روزی که در آن مولایمان حسین دست به دعا برداشته و با خدای مهربان و رحمان راز و نیاز کرده...
خدایا فشار روزگار به کمرم فشار می آورد تو دستان این بنده نیازمند و بگیر که
الهی من لی غیرک...


نوشته شده توسط حامیدر | نظرات دیگران [ نظر]
فراق
یکشنبه 89 آبان 9 , ساعت 2:48 عصر

سلام امروز زیاد حرف نمی زنم فقط اینو بگم که جا مونده از کاروان کربلای تابستون راهی کربلا شد ولی کسی انگار دقت نکرد که نکنه حالا ما جاموندیم...
خدا دارم میترکم از این بغضی که گلومو فشار میده، خدا به خودت قسم الآن دوری سخت تره
دوباره مرغ روحم هوای کربلا کرد
دل شکته ام را اسیر و مبتلا کرد


نوشته شده توسط حامیدر | نظرات دیگران [ نظر]
پنجره
سه شنبه 89 آبان 4 , ساعت 1:26 عصر

"به نام او که مهربان است و آرام دلهاست"

 این روزها دگر نمی دانم چه چیزی را دوست دارم و چه چیزی را دوست ندارم، آنچه از دوست داشتنم به یادم مانده نشستن کنار پنجره ایست که رو به تجلی تو باز می شود.
پنجره ای روی دیوار گلی خانه ای که در کوچه باغ سبز خداست...
گاهی که دلم تنگ می شود شاید این پنجره کوچک،بزرگ ترین خانه برای دلم باشد، آن قدر بزرگ که برای تمام تنهایی ام جا دارد و بزرگی غم هایم را می پذیرد!!
کنارش می نشینم و به بهانه همیشگی ام می گریم... .
اما امروز دلم بهانه همیشگی اش را ندارد، امروز حس غریب تری دارم، آن قدر غریب که هر چه دستانم را دراز می کنم به نوازش دستانت نمی رسد،
دلم آن قدر برایت تنگ شده که در این خانه بزرگ گم می شود.
می خواهم دوباره کنار پنجره بنشینم و آن قدر به آبی نگاهت چشم بدوزم که دوباره تا وسعت تنهایی ام پایین بیایی! یا تو آن قدر نزدیکی که نمی بینمت
و یا من آن چنان دور شده ام که نوازش دستانت را حس نمی کنم... .
همیشه کنار این پنجره می نشستم، ابر می شدم و تو می باریدی و من تک تک قطرات اشکت را دزدیدم، اما امروز می خواهم تو ابر شوی و من ببارم،
می خواهم خودم بر شوره زار دلم ببارم، آن قدر زیاد که تو تصور تعداد ابرهایش را نکنی!!
از پنجره نسیم خنکی صورتم را نوازش می دهد، به گمانم که آمده ای! باید مدادرنگی دلم را بردارم و برای قدم هایت یک رنگین کمان زیبا بکشم،
رنگی کمانی که بعد از باران دلم برایت می گسترد...!!!

                                                                                                                                                      س.ا

 

 سلام، متنه بالا از من نیست ولی با اجازه از صاحبش زدم روی وبلاگ که تعداد بیشتری از نوشته استفاده کنند،
و از نویسنده متن خیلی خیلی تشکر میکنم و...
                                                                              یاعلی

 


نوشته شده توسط حامیدر | نظرات دیگران [ نظر]
<      1   2   3   4   5   >>   >

درباره وبلاگ

از کربلا چه خبر!؟

مدیر وبلاگ : حامیدر[133]
نویسندگان وبلاگ :
دریا
دریا (@)[56]

گمنام
گمنام (@)[8]

مسافر (@)[2]

پاییز ارغوانی[5]
انیس (@)[1]


من حامیدر هستم.... دوست دارم عاشق خدا باشم اما نتوانستم ، دوست دارم گناه نکنم اما نتوانستم ، ودر آخر دعایم این است خدایا فرج آقایم را برسان.
فهرست اصلی
بازدید امروز: 13 بازدید
بازدید دیروز: 94 بازدید
بازدید کل: 245636 بازدید

لینک های روزانه

فهرست موضوعی

سلام، از کربلا چه خبر، چاه، کوچه .
نوشته های پیشین

یا حسین
ام ابیها
اباصالح
سیره عملی
زمستان 1387
پاییز 1387
لوگوی وبلاگ من

از کربلا چه خبر!؟
لینک دوستان من

►▌ استان قدس ▌ ◄
حامیان ولایت
.: شهر عشق :.
اصولی رایانه
پایگاه اطلاعاتی و کاربردی شایگان
امیدزهرا omidezahra
بازمانده تنهای تنها
درباره امام علی
بانوی بی حرم
در باره امام علی ( علوی ها)
ذاکر کربلا
بازمانده تنها
پرستو(منصور صابری)
نون و القلم
موتور سنگین ... HONDA - SUZUKI ... موتور سنگین
ستارگان صبح
حدیث نفس
مهدی باوری
انسانم آرزوست
وبلاگ نویس شهر ما
شهید محمدهادی جاودانی (کمیل)
سنگفرش خیال
نفس یار
بوی خاک
به خود آییم و بخواهیم،‏که انسان باشیم...
راز اشک
آوای دل(ایمان)
نسل واصل
مهدی روزبهانی
بیت العباس
دیدار
باران پشت شیشه است
حلبی آباد 316
فروزنده
به سرای خسته دلان خوش آمدید.....
مهندسی عمران
هیئت محبان الزهرا
حامد
خادم الحسین(هیئت)
سنگ صبور
مجنون الحسین
نجوای شبانه(مهدی)
نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد
عطا
زیباترین شکیب
انا مظلوم حسین
بنیاد اینترنتی مهدی(عج)

از همه جا از همه چیز
سام سایت تبیان 1
بانوی بی حرم
حمید شرق
آرامش
صفحات اختصاصی

موضوعات وبلاگ

موسیقی وبلاگ

اشتراک در خبرنامه

 
کل یادداشت ها

پس از مدت ها
شهید صبوری
محرم
دلتنگی
جواد الائمه
عرفه...
امام رضا
می دونی دوست دارم...
ویژگی های عالم آخرت1
کربلا
سلام دوباره
التماس
تصمیم
یا علی
شعبانیه
[همه عناوین(200)][عناوین آرشیوشده]
طراحی شده توسط نو آوران پارس - با همکاری وب تولز ( خدمات وبلاگ نویسان )