• وبلاگ : از كربلا چه خبر!؟
  • يادداشت : دلم گرفته
  • نظرات : 1 خصوصي ، 3 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + دريا 

    سلام

    نمي دونم امروز اومدم از چي بگم. با تمام وجودم دوست دارم داد بزنم بگم:

    يابن الحسن

    مگر هر كس كه شد عاشق و غافل

    ترحم بر دل زارش روا نيست

    مي خواستم بگم امروز دل دريا گرفته اما ديدم چند ساله كه دلم به خواسته خودش چند جا ،جا گذاشته شده....توي حرم امام رضا(ع)... توي مسجد جمكران....حتي روي سكوي يك سالن...سال قبل تقريبا همين وقت ها بود كه ديدم دلم رو خاك هاي طلاييه جا مونده ؛ميخواستم دلم رو با خودم بيارم اما اين دفعه دايي شهيدم ازم گرفت. دايي كه تنها دو تا عكس ازش ديدم يه عكسيش كه خنده بر لب داشت در خاكريز و عكسي كه سر نداشت در كفن سفيد.نميدونم داييم با دلم چكار كرد اما هر وقت دلم و پس گرفتم و با دلم حرف ميزدم .....نمي دونم امسال لياقتش رو دارم دوباره برم ،من كه حركتم رو كردم حالا منتظر بركت از جانب خدام، نميدونم چرا جايي رفت كه حتي نميتونم برم نزديك سنگرش.....نميدونم چرا دلم شده جزيره مجنون ....عمليات بدر....معاون گردان....و حالا دايي من ....چقدر ازت جا موندم...نگو بي معرفت بودم گناه كردم ....آخه ديگه از خدا و از خودم هم خجالت ميكشم...اما دلم تنها به يك چيز خوشه

    ما تو را آخر سعادت ميدهيم بر تو از جام شهادت مي دهيم

    ما كه هر كاري برايت ميكنيم در قيامت كي رهايت مي كنيم

    اين روزهاي آخر براي برنامه همه مي گفتند مثل مرد كار كردن اما.... اما پس چرا

    بيش از 1170 ساله كه مردي منتظر 313 مرده.....باز مي خام بگم نمي دونم اما مرد شدن چقدر زمان مي بره

    چقدر امروز گفتم نميدونم

    اما حرف آخر

    يابن الحسن دلم اين حرف رو مي زنه اما يك روز يه جايي از بچه شهيدي خوندم كه آنكه را عاشق نيست و دل در كار نيست عاقل مدان .حالا دلم اين رو مي گه

    هرگز نگويمت كه بيا دست من بگير عمريست گرفته ام مبادا رها كني. يا علي جان مددي