• وبلاگ : از كربلا چه خبر!؟
  • يادداشت : ابا صا لح
  • نظرات : -3 خصوصي ، 9 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + صبا 

    سايت شما خيلي جذاب است و موضوعات خوبي را به نمايش مي گذارد

    تقديم به امام رضا(ع)

    مي ديد شرر ريخته در هستي انگور

    هم سفر? ميزبان شده پستي انگور

    نوشيد از آن خوش? سم بار که امروز

    ما را نفريبند به سر مستي انگور

    از اجراي خوب شما در مسابقه بزرگ خليج فارس تشكر مي كنم

    ان شاءالله تجربه خوبي براي برنامه هاي بعدي شما باشد

    تقديم به امام زمان <\/h2>

    دمي که خاطره ات را مرور خواهم کرد

    قسم به ياد تو حس غرور خواهم کرد

    سوار جاده ي انديشه ام نمي دانم

    ز کوچه هاي خيالت عبور خواهم کرد ؟

    تقديم به حضرت رقيه

    غنچه اي نشکفته و پژمرده ام رنج بي حد ديده وافسرده ام

    روي دوشم بار محنت برده ام از حراميها كتكها خورده ام

    سرو بودم قامتم خم گشته است قدرت بينائيم كم گشته است

    كس نديده همچو من پروانه اي كس نديده شاه در ويرانه اي

    شمع ناديده چو من پروانه اي طائر محروم زآب و دانه اي

    رزقم از روز ازل غم گشته است قدرت بينائيم كم گشته است

    نا چشيدم شهدي از دنيا به كام بال نگشوده فتادم من به دام

    واي از روز ورود ما به شام سنگ مي آمد فرود ازروي بام

    پيش چشمم تيره عالم گشته است قدرت بينائيم كم گشته است

    يك طرف زنها ميان قافله آمدند با كفش هاي آبله

    ناگهان برخاست بانگ هلهله يك قدم تا مرگ دارم فاصله

    روي نيزه راس بابم گشته است قدرت بينائيم كم گشته است

    دختر باب الحوائج<\/h2>

    شبى گشتم مقيم گلشن قم
    بلى چون گل شود با گل مقابل
    چه گلزارى كه مى روبد نسيمش
    چه بانويى كه در اوصاف ذاتش
    يگانه دختر باب الحوائج
    مپوش از آستان فاطمه چشم
    بر اين در هر كه سايد روى اخلاص
    زهى معصومه كاندر زهد و عصمت
    نگهبانند كشور را دو گوهر
    از آن مردم ز قم جويند حاجت
    «رسا» در وصف گلهاى نبوّت
    بخاك آستانش دادخواهان
    يكى تابان چو خورشيد از خراسان

    سحر چون گل شكفتم با تبسّم
    در او لطف و صفا يابد تجسّم
    غبار محنت و رنج و تألُّم
    زبان را نيست ياراى تكلُّم
    گرامى خواهر سلطان ِ هشتم
    اگر دارى از او چشم ترحّم
    بفردوسش بود حقِّ تقدّم
    كند مريم در اين مكتب تعلّم
    فروزان تر ز مهر و ماه و انجم
    كه قم شد كعبه حاجات مردم
    كند طبع خدا دادش تَرنُّم
    نهاده رخ پى عرض ِ تظلّم
    دگر رخشان چو ماه از وادى قم

    با تشكر

    پاسخ

    ابتدا سلام تشکر ميکنم از تشکرتون وخيلي بيشتر ممنون از نظرتون و اميدوارم باز هم از نظراتتون استفاده کنم در آخر بايد بگويم از اينکه حتي يه شعر هم در مرد برنامه بعد ما نوشتيد تشکر ميکنم واين را ميگويم که مطمئن باشيد براي شناخت شما با اينکه دوست داشتم بدونم تلاشي نميکنم چون نظرات شما برايم آنقدر مهم است که شايد ديگر نياز به شناخت شما نيست