دوشنبه 88 مرداد 26 , ساعت 12:10 عصر
به نام او که دست انسان را هیچگاه رها نمی کند اول بگم که اگه مدت طولانیه که هیچی ننوشتم به خاطر ماشالله سرعت این کافی نت هاست صد رحمت به شیری که سایت خودمان را خورد ،ما که پشت این مانیتورها مردیم اما پارسی بلاگ بالا نیومد اما بالاخره یه جا رو پیدا کردم خب بگذریم که مثل همیشه سخن حامیدر خوش تر است همونطور که می دونید بنده آخر نتونستم مثل آدمیزاد بنویسم ، یا نوشته هام عجیبا یا اینکه آنقدر توش غلط گیر میاری که باز عجیب می شن اما عیب نداره دیگه هر که طاووس خواهد جور هندوستان کشد راستی منم دارم میرم هندوستان!!! باور نداری بشین نگاه کن ...
![](http://www.alyaum.com/images/11/11427/210968_1.jpg) اما از یک سفر بگم که از اون اولش خیلی خاص شروع شد ، شما بگیر از قبل از سفر و همه دقیقه نودی هاش تا برگشت از سفر و نشستن هواپیما ، همه و همه شد یه خاطره که هر روز دعام اینه که دوباره تکرار بشه. اما از تهران راه افتادم ( یکی از خواننده ها : دوباره می خواست بگه بچه تهرونه ) -ببخشید ، راه نیافتادم- خب بگذریم یکی دو روز زودتر راه افتادم به سمت شیراز آخه پرواز از اونجا بود ، شانس ماست دیگه - خوب یا بد بودنش بماند - یکی از دوستان هم مارو دعوت کرده بود مرودشت پس رفتم اونجا و اون یه روز و به حد کافی خوردم و خوابیدم ، حال می کنید چه شروع با معنویتی داشتم، تا فردای اون روز که بعد از ناهار با دوستم حرکت کردم به سمت فرودگاه شیراز و وقتی رسیدم حجاج با خونواده هاشون اونجا بودند و خداحافظی می کردند . تو فرود گاه که اتفاق خاصی نیوفتاد اما چشمتون روز بد نبینه تو هواپیما اخراجی های سه رو آووردیم جلو چشمای خلبان و مهمانداراش خب بابا تا حالا هواپیما از نزدیک ندیده بودیم دست خودمون نبود اما یک هو گفتند داریم می شینیم ، کجا ؟ مدینه...
![](http://p30-download.ir/aks/t.jpg)
راستی فرا رسیدن ماه رمضان ، ماه مهمانی خدا رو تبریک میگم و تو این ماه پدر و مادرتونو فراموش نکنید بخصوص تو شبهای قدر البته حامیدر رو هم از یاد نبرید و اینجا میگم که گر گدا کاهل بود تقصیر صاحب خانه چیست...
نوشته شده توسط حامیدر | نظرات دیگران [ نظر]
|