یکشنبه 89 آبان 9 , ساعت 2:48 عصر
سلام امروز زیاد حرف نمی زنم فقط اینو بگم که جا مونده از کاروان کربلای تابستون راهی کربلا شد ولی کسی انگار دقت نکرد که نکنه حالا ما جاموندیم... خدا دارم میترکم از این بغضی که گلومو فشار میده، خدا به خودت قسم الآن دوری سخت تره دوباره مرغ روحم هوای کربلا کرد دل شکته ام را اسیر و مبتلا کرد
نوشته شده توسط حامیدر | نظرات دیگران [ نظر]
|