چهارشنبه 89 فروردین 25 , ساعت 6:12 عصر
دلی دارم پر از غصه پر ازغم دلی دارم مثه بارون و شبنم دلی دارم مثال شیشه خورده نزن دست بر دلم می پاشه از هم
امروز دلم خیلی گرفته بود .از صبح که اومده بودم پیش بچه ها دوست داشتم این شعر را بخونم هرچند تو دلم زمزمه می کردم اما برای اینکه کسی نفهمد به زبون نمی آوردم.جالبیش اینجا بود که پنج دقیقه هم نشده بود که دیدم با دستان یک نفر دیگه داره روی صفحه ی کامپیوتر نوشته میشه .گریه ام گرفته بود.یعنی دلم داشت گریه میکرد. قطره قطره ی اشکهام روی دلم لبریز شد و ... اونقدر بغض گلوم را گرفته بود که احساس میکردم دارم خفه میشم. آخه مگه میشه با فرزند آخرین پیامبر، با نور چشم پیامبر این چنین رفتار شود. حال که او پدرش را از دست داده و تسکین دهنده ای نیست تا او را آرام کند با این وجود اطرافیانش، نزدیکان در زمان پدرش، به جای اینکه التیام بخش درد بی پایانش باشند نمکی بر زخم های کهنه اش شده اند. نه، باید بگویم دردی بر دردهایش شده اند و حال حتی از حضور فاطمه(س) در خانه ی خودش ناراحتند. و چه درد بزرگی که با آخرین بازمانده ی پیامبر چنین رفتار می کنند تا بیت الاحزانی در خفای دل مردم بسازد. گوش بسپارید این کلام بیت الاحزان است. گمان مبرید که بیت الاحزان جایی در مدینه بود و بعد از چندی در ذهن کند تاریخ مدفون شد. نه، بیت الاحزان میلیون ها فریاد است که به گستره ی تاریخ پیش می رود. بیت الاحزان بازتاب آینه ی ولایت است که در مدینه فقط آن را شکستند و بس؛ اما هر قطعه شکسته آن در تاریخ به آینه ی دیگری بدل شد و چون آن را شکستند به چندین آینه دیگر.... کاش در دلم بیت الاحزانی جاویدان باشد که نبودن مادرم در کنارم را فریاد زنم.تا کسی پیدا شود و بفهمد حضرت زهرا تنها مادر سادات نیست،بلکه مادر همه است .کاش مادر من هم باشد... کاش... اونقدر دلم از دنیا گرفته که دیگه نمیخوام ادامه بدم. کاش... الهی من لی غیرک در آخر خدایا عاشقان را با غم عشق آشنا کن ز غم های دگر جز نور عشق خود رها کن تو خود گفتی که در قلب شکسته خانه داری شکسته قلب من جانا به عهد خود وفا کن دوستت دارم مادر ببخش اگر گنهکارم اما جز خدا و غم خانه ات جایی ندارم امضاء : دریا
نوشته شده توسط دریا | نظرات دیگران [ نظر]
|