پنج شنبه 88 مهر 30 , ساعت 3:49 عصر
سلام چند روزیه که به وبلاگ کمتر سر زده بودم اگر هم می اومدم حوصله ای برای نوشتن پیدا نمی کردم اما حالا یه فرصت کوچولو پیدا کردم تا این مطالب و بنویسم امروز این ها رو میگم: تو این چند روز یا جند هفته ای که گذشت خیلی دردسر های جالبی کشیدیم ولی تو خیلی از اونا تنها خود من مقصر بودم یه عده بدون اعتراض تن به کاری دادن که شاید ته ته دلشون راضی نبودند به انجامش و جلوی خیلی مشکلات سکوت کردند اما ، اما خیلی جاها منم یه جوری عمل کردم که انگار اونا رو نمی دیدم اما باز هم اون آدما هیچ اعتراضی نمی کردند آره فکر کنم معلومه که از دست خودم چقدر ناراحتم و دوست دارم و نیز امیدوارم که اونا من و حلال کنند و خدا هم از اشتباهاتم بگذره اما به همون خدا که نیتم خیر بود ولی در کل اون روزها هم گذشت و ما به نوعی از کار خودمون راضی نیستیم ولی این راضی نبودن نباید یه نقطه برای ایستادن باشه بلکه باید نقطه ای باشه برای شروع خدایا باز ما فهمیدیم که اگر تو نباشی ما هیچی نیستیم و هر چه داریم از توست خدایا به ما توفیق کارهای بهتر و ایده های نو تر بده تا بتونیم برای تو و برای ائمه وبرای دلی که تو به ما عطا کردیم کارهای خوب انجام بدیم خدایا متشکرم صدها گله بهر یار بردن عشق است با عشق تو چوب طعنه خوردن عشق است یا مهدی فاطمه فدایت عالم یک بار تو را دیدن و مردن عشق است
نوشته شده توسط حامیدر | نظرات دیگران [ نظر]
|