پنج شنبه 88 مهر 23 , ساعت 8:45 صبح
سلام،می دونم الان می گید باز این دریا اومد از ناراحتی هاش و از گریه هاش بگه.اما شما قضاوت کن ما که دستمون به کربلا نرسیده تا گریه هامون را تو حرم ارباب بکنیم حداقل بگذارید در جایی که اسمش بوی کربلا می ده و از امام حسین نشون داره باهاشون گریه کنیم و ظلم هایی که بر آنها رفته را فریاد بزنیم.
خدا جون خیلی سخته ،که هزار تا زخم کهنه داشته باشی اما همیشه جلوی دیگران جوری بخندی که فکر کنند تو از هفت دولت آزادی.خیلی سخته وقت هایی که غم های کهنه چندین سالت را که داری باهاشون کنار میای،یهو دوباره با یک خاطره،با یک دیدار سر باز کنن و تو نتونی از غصه هات بگی به هیچ کس حتی نزدیک ترین هات.خیلی سخته که ببینی افرادی که دورت هستن و خیلی خیلی دوستشون داری ناراحت هستن و میگن براشون دعا کنی اما به تو نگن چه کسی یا حتی چه کار خودت ناراحتشون کرده .حالا از شانسم چند نفرشون با هم براشون ناراحتی بوجود بیاد و وقتی جلوت می زنن زیر گریه این دیگه از اون موقع هاست که تو هم بی دلیل می زنی زیر گریه،اما نه دلیل اصلیش ناراحتی دوستت هست اما نمی دونی چیه.غم های قدیمی خودتم دوباره تازه شده،غم هایی که کسی ازشون خبر نداره،اونوقت که بهونه داری که به دوستات بگی دلت گرفته و بزنی زیر گریه.همه فکر می کنند یه دلیل داره اما نمی دونند هزار تا دلیل داره که کسی نمی دونه.چون خنده هات تا حالا جلوشون را گرفته.خدا جون نمی دونم چرا یه مدتیه دست به هر کاری می زنم ،از تحقیق درسی گرفته تا بقیه کارها،هزار تا گره توش می افته،خدا جون اگر امتحان صبره باشه خدا ،به قول رفیق جدیدمون خدایا به امید تو نه به امید خلق روزگار.خدایا می دونی سخت تر از همه چیه؟اینکه خدا جون منو جزء کدوم دسته از بنده هات تقسیم بندی می کنی،خوبم؟ بدم؟ گیریم که بدم اما آخه خدا گر فراق بنده از بد بندگیست گر تو با بد، بد کنی پس فرق چیست؟ خدایا خودمونیم این جریان استخاره چیه که مال من همش یاری از طرف خدا میاد.من هم به خودت توکل کردم و دارم پیش میرم.می دونم پس بهترین ها نصیبم میشه.
در پایان خدایا من بابت تموم لحظاتی که تو بودی و من حواسم نبود پوزش می طلبم. دست خودت به همرام
و از آن جهت که به قول رفیقی ،تو همه نوشته هام باید یه جوری اسمم را بیارم.برای اینکه رفیقمون را نا امید نکرده باشیم ،می گم .خدا جون اندازه هزار تا دریا بزرگی و عظمتت دوست دارم
نوشته شده توسط دریا | نظرات دیگران [ نظر]
|