سلام
آخرين باري كه سير گريه كردم حرم آقام پائين پاي علي اكبر درست يه سال قبل از آئيش سوزي ارك بود حاضرم بقيه زندگيم و بدم و يه بار ديگه همونطوري برم كربلا خدايا ...
البته ماه رمضون داره مياد و باز نوبت عشق بازي هاي نيمه شب مسجد ارك ميرسه خدايا اگه قراره بميرم تو ماه رمضون بميرم اونم تو مسجد ارك سر ابوحمزه
خيلي اين چند وقته دلم گرفته يه بغضي تو گلوم گير كرده دلم ميخاد زودتر ماه رمضون بشه خدا خيلي دلم ميخاد بگم
اللهم رب شهر الرمضان الذي انزلت فيه القران ...
و اغفر لي تلك الذنوب العظام فانه لا يغفرها غيرك يا رحمن و يا الله
الهي العفو
ديدار دلبران نه به چشمان سر شود
روي نگار ديده به چشم دگر شود
اينجا ضيافتي ست پر از نعمت نياز
هر كس به قدر معرفتش بهره ور شود
بالاي سفره ناز عذاران نشسته اند
اي كاش دل به ديدنشان مفتخر شود
افطار روزه دار حقيقي نه مثل ماست
آن روزه باز با رطب چشم تر شود
بي قصد قربت جايي نمي رسد
حتي اگر ملازم كوي سحر شود
بي حال انتظار دعا مستجاب نيست
آري دعاي منتظران پر شرر شود
با عشق يار حال مناجات ميدهند
بي مهر او نماز و دعا بي اثر شود
تنها دعا به واسطه التماس نيست
دست طلب به پاي عمل با اثر شود
سوز دلي كه در گرو زلف دلبر است
چون گردباد با دل او همسفر شود
اشك دعا چو ريخته با اشك روضه شد
بي شك قبول درگه اهل نظر شود
هر جمعه اي كه بي گل زهرا به شب رسد
از قبل دل شكسته ما خسته تر شود
فكري بكن كه من از دست مي روم
ترسم كه اين غلام باعث دردسر شود
اللهم عجل لوليك الفرج
آمين