• وبلاگ : از كربلا چه خبر!؟
  • يادداشت : يه آدم
  • نظرات : 2 خصوصي ، 4 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + تابستانه 

    به نام خداي زيباييها

    نام:تابستانه

    مقطع تحصيلي:محرمانه

    موضوع:انسان هميشه بايد شاد باشد....

    عصري نشسته در ايوان به ناز

    از التهاب ظهر خسته و چشمان نيمه باز

    از پنجره گل شبو سرک کشيد

    از آب حوض ماهي قرمز حباب چيد

    از سارها خبر اورده باز نسيم

    بر روي بام آشتي با يا کريم

    از بوي خاک باغچه نم سروش داد

    از شهد نسترن پروانه را نوش داد

    يک دسته کبوتر در اوج آسمان

    پر ميزنند با هم خندان و شادمان

    يک هندوانه با لبخند سرخ خود

    سهم فضاي خاطره انگيز عصر شد

    يک قوري سپيد با لباس گل گلي

    ميزد به دست چاي با استکان پلي

    لبريز لطف و محبتي زياد

    يک عصر مهربان زيبا و شاد

    وقتي تابستانه داشت شعر مينوشت فهميد گاهي بايد در صفحه هاي زندگي روزمره گل وجود داشته باشد و اميد هم همينطور

    اما وقتي داشت در از كربلا چه خبر شعرش را پاكنويس ميكرد

    كمي دلش گرفت.......

    پاسخ

    نمي دونم چرا...