زندگي دفتري از خاطره هاست، يك نفر در دل شب، يك نفر در دل خاك، يك نفر همدم خوشبختي هاست، يك نفر همسفر سختي هاست، چشم تا باز كنيم عمرمان مي گذرد ما همه رهگذريم.
اي خدا زندگي من داره مي گذره هر روز كه مي گذره ميگم از امروز ديگه درست ميشم از امروز ديگه گناه نمي كنم، اي خدا شايد امروز روز آخر عمرم باشه مي خوام اين آخري رو خوب باشم، اما بازم يادم ميره اين قولي رو كه به خدا دادم. من نمي خوام بد باشم اي خدا كمكم كن. من نمي خوام جهنمي بشم. مي دونم بايد از من حركت باشه تا از تو بركت اما... اي خدا... خودت كمكم كن. نمي خوام ديگه شرمنده امام زمانم بشم.نمي خوام ديگه امام زمانم به خاطر من، گناهاي من، گريه كنه.
ماييم و پريشاني و پيراهن اندوه يا رب برسان يوسف زهرايي ما را يا علي...
التماس دعا...