سلام دريا
من صباحم
آباد شعر و قصه و نقاشي و افسوس...........گاهي رنگ
باز هم اميد آن دارم،كه؟
خوب ميداني اميدواري من را
دريا؟؟؟
تو هم كه اصلا نيستي.....
صفحه تو گاهي اما بي قند و چايي است،بهار نارنج و عطر و رنگ سرخش را فاكتور، ميگيرم.
ولي از اين مهمانخانه گرمت نقل مهر ميچينم.