همين كه با اين صفحه مشكلي نداريد سپاسگذارم
اما در مورد همكاري بايد بگويم
اگر اينجا براي من مدرسه اي باشد ،ترجيح ميدهم كه دانش آموز بمانم
مدير ها و ناظم ها گاهي شوق دروني دانش آموزان را ندارند،فضاي بي خيالي ،تنها تر و اميد وار كننده تر است
اگر خيلي از شنيدن نظرات مشغله ميابيد
به قول خودتان يا علي.
نگاه خسته من
فضاي عصر غم آلود و خواب آلود
و حوض پر از آب
و بوي چمن
تهي ز فکر و خيالات
رها زهر چه بود و نبود
نسيم گذشت سوت زنان
قدم زنان به زير آسمان کبود
و من بروي ليوان چايي داغ چند گل نسترن چيدم
مسير بي خيالي مرا عطر چاي
ميپيمود (اگر صفحه اي براي شعر اختصاص يابد وبلاگ كامل ميشود)
به نام حضرت نور
اين شعر مناسبتي با موضوع شروع ندارد ولي چون اين صفحه خالي بود درج گرديد.
دلم هواي يك حياط باز كرده است
كه حوض داشته باشد و نصيب من:
نسيم باشد و گياه
آسمان آبي و كبوتر و بهار پرتقال
نصيب من،
كمي محبت از كرانه هاي آبي فراز باشد و سپهر
و دلخوشي،و يك خيال صاف
توقع زيادي است از جهان ولي،
دلم هواي يك حياط باز كرده است.......
(به عنوان يك نظر:اگر جو وبلاگ كمي به ادبيات عرصه دهد،بيشتر ميدرخشد)