يوسف يعقوب دلها ،اي جگر گوشه زهرا
ديدن روي تو امشب آرزوي همه دل ها
تشنه آب حياتم من فداي يک نگاتم
اي مسافر مدينه قربون شال عزاتم
عشق و از ازل گرفتم تا دم اجل گرفتم
مثل تو براي مادر زانوم و بغل گرفتم
آقا جونم جون مولا تا مدينه نرو تنها
من و با خودت ببر تا ببينم خونه زهرا
بزا تا با پاي خسته پيش تو با چشم بسته
بشينم امشب و پشت در سوخته و شكسته
دم آخر واسه مولا نغمه يا رب و يا رب
دم آخر واسه مولا چي ميگه مادر زينب
يه گل ياس شكسته شاخه هاش از هم گسسته
باغبون خسته خسته كنار گلش نشسته
گل ياس ياس بهشته روي گلبرگهاش نوشته
كه فقط تو اين زمونه عشق حيدر من رو كشته.