جلوه جنت به چشم خاكيان دارد بقيع
يا صفاي خلوت افلاكيان دارد بقيع
ميتوان گفت از گلاب گريه اهل نظر
صد هزاران چشمه آب روان دارد بقيع
گر چه ميتابد بر او خورشيد سوزان حجاز
از پر وبال ملائك سايبان دارد بقيع
قرن ها بگذشت از اين ماجرا اما هنوز
داغ هجده ساله زهراي جوان دارد بقيع
خفته بين منبر و محرابي اما باز هم
از تو اي انسيه حورا نشان دارد بقيع
راز مخفي بودن قبر تورا با ما نگفت
تا به كي مهر خموشي بر دهان دارد بقيع
شب كه تنها ميشود با خلوت روحاني اش
اي مدينه انتظار ميهمان دارد بقيع
شب كه تاريك است ودر بر روي مردم بسته است
زائري چون مهدي صاحب زمان دارد بقيع/
و كاش مرد مردستان شهر برگردد و راز نهان بقيع بر ملا شود....
الهي من لي غيرك....پس
اللهم عجل لوليك الفرج