• وبلاگ : از كربلا چه خبر!؟
  • يادداشت : داغ
  • نظرات : 3 خصوصي ، 8 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + صباح 

    به نام خدايي كه پروردگاري جز او نيست

    اين انتظار و چشمهاي خيسش.....

    اين بيقراري براي ظهور،آن هم نه به خاطر رخودش در پس پرده غيبت....

    همه اش به خاطر خود مردم بود،كه از بس فراموشكارند و هم رفيق نيمه راه،و هم پر توقع....و فقط نشسته اند و همه اش ميگويند بيا ،بيا،

    بيا،....

    مگر نميخواهد بيايد،دلش تا آسمان پر مي كشد ولي رسم زمانه ما اين است كه همه به خواب بروند و او نگران همه باشد

    صبح هاي جمعه تنهايي دعاي ندبه بخواند،تنهايي زيارت برود تنهايي دعا كند....آخر چقدر تنها........

    تنهاي تنهاي تنها........

    و در اين اثنا مردمي مشغول كار و زند گي اند،عده اي قيد كار و زندگي را هم مي زنند،عد ه اي زير سيلا بهاي ظلم مد فون و گمنامند ..

    و تنا ترين مرد تا صبح به سجده رفته،امن يجيب...ميخواند و گريه ميكند ...

    خداوند اذن ميدهد.......

    پاسخ

    پس ما هم با او دست به دعا برداريم وبراي ظهرش دعا کنيم يا علي