سلام آقا
خيلي دلم برات تنگ شده تو اين شبا ديگه طاقتم سراومده
آقا تا كي!؟
تا كي مي خواي اين دل در به در و به حال خودش رها بذاري ؟
مگه من يكي از بندهات نيستم مگه من دل ندارم به خدا دلم برات تنگ شده
تو اي شبا با چشاي باروني تو تاريكي همش اين طرف و اون طرف رو نگاه مي كردم شايد يه مرد سياه پوش با يه چهره ي نوراني رو ببينم ولي آقا چقدر ازت التماس كردم يه بار ببينمت و حاجتمو ازت بگيرم نه آقا اشتباه كردم نه به خاطر حاجت نه .. نه.. من نمي خوام بي معرفت باشم كه فقط به خاطر چيزي تو رو بخوام ..
آقا به خدا دل من مثل كبوتر پر و بال شكسته ايست كه با همون بال هاي شكسته اميد پرواز داره
مي بيني آقا نا اميد نمي شه ...
آقا قسمت مي دم به پهلوي شكسته ي مادرت فاطمه ي زهرا
به دستاي بريده ابوالفضل عباس
به لب هاي خشكيده ي حسين بن علي
به گلوي دريده ي علي اصغر
به تن پاره پاره علي اكبر
و به دل سوخته ي زينب كبري
حاجتمو بده
يه بار من ببر كربلا ...
حتي واسه يه لحظه...
آقا دلت رو به درد آوردم مي دونم
آقا گريه نكن مجبور شدم قسمت بدم
آخه گفتن آقا با اين قسما حتما حاجت روايي مي كنه
آقا منتظر جواب نامه ام هستم ...
خدا پشت و پناهت
فرستنده :شهر دلتنگي ها ،كوچه دل شكستگان، پلاك12 ،دل در به در يه بي كس.
گيرنده:قم ،مسجد مقدس جمكران،چاه جمكران ،برسد به دست آقا