به نام خدايي كه هميشه نگران بنده هايش است
اي پادشه خوبان،داد از غم تنهايي /دل بي تو به جان آمد،وقت است كه باز آيي.
همين كه صداي فريادها برآمد همين كه كودكي نقش زمين شد و خانه ها آرام آرام عين موج ها به سجده ميرفتند همين كه مردها اشك ميرختند و دستهاشان به كمرها بود....
مردي از تبار نور به حال نيامدن ميگريست....ميتاخت بر ظلمت شب....
و ميگريست..
مردي كه مثل محمد(ص) دلش براي همه جهان غم داشت....
و براي ظهور ،به تنهايي در دل شب،مثل علي(ع) ميگريست...
همپاي تمام دردها آمده بود ...
همپاي همه دردها ميگريست........