بسم الله الرحمن الرحيم
با اين كه از اين جا بار بستم ،به صبا(ان شا الله ختم به خير شود)
من يه دايره المعار في ميشناسم كه توي صفحه هاش شخصيت شما رو اين طور بيان ميكنه:انسانسي كه تا آخر حرف و كلام رو گوش نميكنه و دوستش رو به اندك بهايي ميفروشه اين از تعريفي كه در اون دايره المعارف اجتماعي موجود در ضمير نا خود آگاه هر آدمي هست من كه از مدير وبلاگ انتظاري نداشتم ولي اين حرفت كه گفتي ايشون تو رو خوب شناخته ديگه نهايت........
الان كه برگشتم تا جوابي برات بنويسم به اين خاطر هست كه نميخوام حرف و حديثي بمونه ميخوام بر گردي نوشته هاي قبلي رو با دقت بخوني...ما آدم ها دسته دسته ايم يعني انواع زيادي هستيم
من فكر كنم دسته سركار صبا رو با اين حرفش شناختم پس همين جا مقدم بر همه خدا رو شكر ميكنم كه قدرت تحليل و مناظره بالايي دارم ولي يه درس هم گرفتم كه از اين قدرتهام مقابل هر كاري اون هم با كيفيت پايين بهره نبرم
در ضمن ما يك فني در جامعه شناسي داريم كه ميگه خودت رو در آينه ديگران ارزيابي كن فكر كنم شما به حد لزوم به اين شناخت رسيدي پس به من حق بده كه حرفهام رو رودر رو بهت نگم
با اين حال در نهايت تواضع برسم بزرگواران و پيشوايانم بتو ميگم:باشه هر چي تو بگي...
و براي خودم شعري ميگم كه تو هم بخونيش بد نيست:
تو را اسير خيال خام ميبينم
كبوتري اسير دانه و دام ميبينم
گذاشته پاي بر نردبان غرور
رسيده بر لبالب بام ميبينم
هميشه راه و رسم تو بيهودگي نبود
كنون تو را گرفتار نام ميبينم
درون حادثه عشق به سر افتادي
نجات تو را به طعم جام ميبينم
تمام روز وشبت چنين طي شد
صباح تو را بدست شام ميبينم
تو لبخند ميزني برسم شاهانه
شكوه تو را ولي بدون كام ميبينم
تو خانه از حرف هاي تند ميسازي
من اين بناي تو را بي دوام ميبينم
بيا كنار سجاده دمي خاكساري كن
كه هر دمت آنجا سلام ميبينم
شايد هم برات خوندمش نميدونم.....
اين از جوابم براي تو دوستم.و اميدوارم يه خدا حافظي درست و حسابي برام داشته باشي.
از مدير وبلاگ هم به خاطر خودم و صبا عذر خواهي ميكنم.
يا علي.