• وبلاگ : از كربلا چه خبر!؟
  • يادداشت : ابا صا لح
  • نظرات : -3 خصوصي ، 9 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + صباح 

    نزديك به آخرين تصوير

    به شفاف ترين تصور ممكن آبهاي متلاطم نزديك ساحل روي شنهاي نقره اي موجهاي آب رفت وآمد ميكردند

    هزار شبح موهوم از پشت سايه هاي شب زده از مهتاب فرود مي آمدند و از آن دورها پيكره كشتي هاي مرده در آب محو ميشد

    دنيا به همين شكل تنها بود و...

    هنوز انتظار از پشت كرانه ها مهتاب بود

    پاسخ

    چشم هايم به در بود اما گرد خاک گناه برچشم هايم ديگر نميگزارد نور را درست ببينم اي کاش به خود مي آمدم و اين غبار ها را پاک مي کرديا علي