وراي سكوتهاي ابدي معناي تازه ايست از هزار بار گريستن
آن زمانهايي كه بارها پيش آمده بود چشمان مشتاقي در سكوت مقدس دشت
يك رمه شهاب را كه بر صفحه شب خطي طلايي ميانداخت
تعقيب كند
از آستان مقدس ملكوت موج مقدسي به قلوب مطهرشان فرود ميآمد...
_او كيست؟ خداي آسمان؟.....خداي زمين ...؟و..
خداي همه!
در صحنه نبرد روي خاك افتاده بود.تشنه بود آنقدر كه سرش را به سمت آسمان بلند ميكرد و ياد خدا كه ميافتاد ميگفت:من تشنه ي ......تو...
خدا نزديك است.