• وبلاگ : از كربلا چه خبر!؟
  • يادداشت : داغ
  • نظرات : 3 خصوصي ، 8 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + صباح 

    به نام خدايي كه پروردگاري جز او نيست

    اين انتظار و چشمهاي خيسش.....

    اين بيقراري براي ظهور،آن هم نه به خاطر رخودش در پس پرده غيبت....

    همه اش به خاطر خود مردم بود،كه از بس فراموشكارند و هم رفيق نيمه راه،و هم پر توقع....و فقط نشسته اند و همه اش ميگويند بيا ،بيا،

    بيا،....

    مگر نميخواهد بيايد،دلش تا آسمان پر مي كشد ولي رسم زمانه ما اين است كه همه به خواب بروند و او نگران همه باشد

    صبح هاي جمعه تنهايي دعاي ندبه بخواند،تنهايي زيارت برود تنهايي دعا كند....آخر چقدر تنها........

    تنهاي تنهاي تنها........

    و در اين اثنا مردمي مشغول كار و زند گي اند،عده اي قيد كار و زندگي را هم مي زنند،عد ه اي زير سيلا بهاي ظلم مد فون و گمنامند ..

    و تنا ترين مرد تا صبح به سجده رفته،امن يجيب...ميخواند و گريه ميكند ...

    خداوند اذن ميدهد.......

    پاسخ

    پس ما هم با او دست به دعا برداريم وبراي ظهرش دعا کنيم يا علي
    + صباح 

    به نام حق

    شد.......خزان....گلشن.......آشنايي.......

    آهنگ موسيقي با نسيمي كه از موهاي بيد با تلا لو آفتاب مي وزيد ،غم لطيفي را به دل مي نشاند ،رنگها ي لاجوردي،سپيدطلايي و...

    در شيشه هاي گرد و غبار گرفته و منقوش،در آفتاب جلا ميگرفتند.

    مرد نقاش به فكر بود و بلور با تراش هاي ظريفش در آفتاب مي در خشيد،تذهيب هنر مندانه اي را روي بلور نقش ميكرد،گل هاي نسترن از كنار درخت سرك ميكشيدند، قلم از رنگ آبي نيلي چشيد،بوي عطر از انعكاس نور و رنگ تراوش مي شد و غم لطيفي با آهنگ مي وزيد

    درست جايي كه موسيقي به اين جا رسيد ،يكي از چراغ هاي لاله از روي ميز غلتيد و افتاد و شكست:از دل سنگت،آ.................ه...

    مرد لحظه اي درنگ كرد و به دستان رنگي اش خيره شد كه آبي و طلايي شدو بود و شايد....خاكي...

    يك شمعداني سرخ هم از روي يك كاسه سفال نگاه ميكرد،مرد نفسش را از هواي نور و نسترن و بيد پر كرد و يادش از شكسته شدن

    شيشه باز گشت افتاد.

    ذره هاي طلايي رنگ در آب پخش شدند و مرد با بغض خسته اي بلور نگارين را گذاشت روي ميز تا آفتاب و نسيم هم نقشي بزنند

    صدايي از كنار بيد و شيشه هاي پر نقش و نگار و نسيم و دلي شكسته ميآمد.....

    شد .....خزان....گلشن........آشنايي........

    پاسخ

    اي خدا اون روز اون مرد به کناري مي نشت اما دلش و فکرش دنبال پاسخي بود که مي خواست بشنود. دعا مي کرد شما هم دعا کنيد يا علي
    + دريا 

    سلام

    امام رضا(ع) ميفرمايند : صبح را آغاز ميكنم در حالي كه

    مدت عمرم آهسته آهسته كم ميشود و مرگ نزديگ ميگردد .

    اعمالم چه خوب وچه بد چه كم و چه زياد ثبت ميگردد. مرگ در پي من است و دست از گريبانم بر نمي دارد. آتش دورزخ را به دنبال خود احساس ميكنم و ميبينم .

    نميدانم عاقبت چه خواهد شد.

    و حالا من بايد چه بگويم ...

    با فرزند امام حسينم چه كرده ام ؟با نام علي و فرزندانش نشان زرين شيعه بودن را دارم اما با دل آنها چه كرده ام .

    با امام زمان چگونه سخن گويم در حالي كه او را رنجاندم اما

    اما اما به خدا اميد دارم به خودش اميد دارم .

    آقام دل من گرفته زين جا ز غبار اين بيابان كه در آن اسير هستم هوس سفر دارم به هواي ديدن تو .

    آقا ميگن دعايي رو كه خوبه و دوست داري خدا بهت بده اون دعا رو در حق ديگران بكن و حالا من موندم كه اين دعا رو در حق چه كسي بكنم كه اونم خودش بخواد .از مشخصات اين وبلاگ فهميدم مديرش كربلا رو خيلي دوست داره و عاشق امام زمان . شايد موقعيت مناسبي پيدا كردم كه دعام رو در حق يك نفر بكنم تا خدا اين دعا رو هم به اون بده هم به خودم .با اجازه صاحب وبلاگ

    دعاي اولم براي امام زمان اين كه دعا ميكنم ظهور امام زمان به همين نزديكي اندازه ي يك چشم بر هم زدن باشد حتي اگر هيچ دعاي ديگه ايم بر اورده نشود اشكالي نداره فقط امام زمان بياد و غمش تمام بشه و انتظارش تموم بشه .

    حالا دعاي دوم : خدايا از تو ميخام خدايا به همين زودي كمتر از سال و حتي ماه و ... اون كسي كه عاشق كربلاست رو ببر كربلا ببر توي بين الحرمين و اونجا امام زمان رو بيار پيشش و با امام زمان حرف بزنه و همونجا پيش پاي امامش بميره و ديگه هيچ وقت بر نگرده و فداي امام زمان شم يا با خودش براي هميشه برم اونجايي كه اون ميره .آخه هجران دوباره خيلي سخت تره .اما از يه طرف ديگم شما بچه خوب ها بايد باشين تا بقه رو كمك كنيد پس فقط دعا كنيد من اونجا بميرم .

    يادتون نره برام دعا كنيد .

    يا امام زمان

    از هواي خنده صبح وصالت روز و شب

    زرد و لرزان و گدازان زار و گريانم چو شمع

    زلف چون مقراص بركش رشته جانم ببر

    پيش از اين در آتش هجران مسوزانم چو شمع

    اللهم عجل لوليك الفرج

    پاسخ

    کربلا .کربلا .. کربلا... کرب.....لا ...دلم تنگه ...
    + گل نرجس 

    به نام او...

    هر وقت به اين وبلاگ سر مي زنم عنوان وبلاگ مرا در خود فرو مي برد...

    از كربلا چه خبر؟!

    كربلا!...

    كربلا!...

    واقعا از كربلا چه خبر؟! كربلا چيست يا كجاست؟

    اصلا چرا كربلا؟! حسين كيست ؟! چه شد؟! براي چه؟! براي چه كسي يا چه كساني؟!

    مگر زينب كيست؟! و چه پيامي داشت ؟!

    فرات چيست؟! عباس چه كرد؟!

    آن كودك شش ماهه و يا آن دختر سه ساله..؟!

    قاسم آن پسرك 12يا 13 ساله و يا علي اكبر مگر آنها چه كردند به چه جرمي به شهادت رسيدند؟!

    واقعا اين همه قرباني را خدا براي چه داد؟هدف چه بوده و من در اين راه چه وظيفه اي دارم؟!

    حال فرض بر اين كه متوجه هدف شده ام آيا توانسته ام در اين راه قدمي بردارم؟! چه قدر به تفكر در هدف زينب پرداخته اي؟!

    صادقانه به من بگو! اي من تو چه كرده اي؟!

    چقدر توانسته اي مرا در اين راه ياري كني؟!

    كمي به فكر فرو برو...

    در انتظار فرج...

    پاسخ

    آري چه کرده ايم هيچ وحال نه تنها دستانمان خالي بلکه کوله باري از گناه را هم به دنبال خود مي کشيم يا علي .
    + رهگذر 

    سلام

    بد نيست يه مطلب هم راجع به موضوع روز جهان اسلام يعني فلسطين هم بزنيد

    پاسخ

    سلام خسته نباشيد اميد وارم مثل اسمتون فقط رهگذر نباشيد يا علي
    + راهي سفر 

    سلام

    من نظري داده بودم البته نظر كه نميشه گفت(طومار شيخ شرزين نوشته بودم )كه وقتي فرستادمش وسطاش سايت ريخت به هم و خراب شد ميخواستم ببينم رسيده يا نه اگه رسيده كه جواب سوالايي كه از شما پرسيده بودم را تو همين نظر بدين اگه هم نرسيده تا دوباره بفرستمش چون فرستادنش براي خودم خيلي مهم بود.در ضمن من خواسته بودم اون نظر عمومي نشه چون بيشتر كه نه كلاً يه درددل بود. با خداي خودم و باكسي كه بهش اعتماد كرده بودم.(يعني شما)

    خدايا عاشقان را با غم عشق آشنا كن

    زغم هاي دگر غير از غم عشقت رها كن

    تو خود گفتي كه در قلب شكسته جاي داري

    شكسته قلب من جانا به عهد خود وفا كن.

    پاسخ

    با سلام ابتدا بايد بگويم که نظر يا طومارتون نرسيده بعد هم اگر نظري را نوشته باشيد عمومي نشه عمومي نميشه واگر عومي شده حتما اشتباها اتفاق افتاده با تشکر منتظر طومار شيخ شرزين هستم يا علي
    + گل نرجس 

    سلام آقا

    خيلي دلم برات تنگ شده تو اين شبا ديگه طاقتم سراومده

    آقا تا كي!؟

    تا كي مي خواي اين دل در به در و به حال خودش رها بذاري ؟

    مگه من يكي از بندهات نيستم مگه من دل ندارم به خدا دلم برات تنگ شده

    تو اي شبا با چشاي باروني تو تاريكي همش اين طرف و اون طرف رو نگاه مي كردم شايد يه مرد سياه پوش با يه چهره ي نوراني رو ببينم ولي آقا چقدر ازت التماس كردم يه بار ببينمت و حاجتمو ازت بگيرم نه آقا اشتباه كردم نه به خاطر حاجت نه .. نه.. من نمي خوام بي معرفت باشم كه فقط به خاطر چيزي تو رو بخوام ..

    آقا به خدا دل من مثل كبوتر پر و بال شكسته ايست كه با همون بال هاي شكسته اميد پرواز داره

    مي بيني آقا نا اميد نمي شه ...

    آقا قسمت مي دم به پهلوي شكسته ي مادرت فاطمه ي زهرا

    به دستاي بريده ابوالفضل عباس

    به لب هاي خشكيده ي حسين بن علي

    به گلوي دريده ي علي اصغر

    به تن پاره پاره علي اكبر

    و به دل سوخته ي زينب كبري

    حاجتمو بده

    يه بار من ببر كربلا ...

    حتي واسه يه لحظه...

    آقا دلت رو به درد آوردم مي دونم

    آقا گريه نكن مجبور شدم قسمت بدم

    آخه گفتن آقا با اين قسما حتما حاجت روايي مي كنه

    آقا منتظر جواب نامه ام هستم ...

    خدا پشت و پناهت

    فرستنده :شهر دلتنگي ها ،كوچه دل شكستگان، پلاك12 ،دل در به در يه بي كس.

    گيرنده:قم ،مسجد مقدس جمكران،چاه جمكران ،برسد به دست آقا

    پاسخ

    من که ميدونم آقا از همه ي نامه هاي ما خبر داره انشاء ا... نامه شما هم رسيده يا علي
    + دريا 

    به نام خداي بي همتا

    از داغ حسين اشك نم نم داريم

    درخانه سينه تا ابد غم داريم

    پيراهن و شال مشكي بر تن بكنيم

    اي واي غم محرم داريم.

    و اما امروز آقامون امام زمان (عج) غريبه حتي بين ما عاشقاش بازم غريبه . ميدونم توي راه عاشقي امامم كم گذاشتم اما امروز از خودش كمك ميخام به حق مادرش و دوست دارم بگم مادرم حضرت فاطمه زهرا(س) (البته اگر لياقت بندگي رو هم داشته باشم بايد هزاران بار شكر كنم).اما ميخام جمله اولم رو تصحيح كنم و بگم كه آقا مون آشناي هميشگي اما ما خودمون حتي با خودمون و دلمون غريبه ايم .

    ما معتقديم عشق سر خواهد زد

    بر پشت ستم كسي تبر خواهد زد

    سوگند به هر چهارده آيه نور

    سوگند به زخم هاي سرشار غرور

    آخر شب سرد ما سحر ميگردد

    مهدي به ميان شيعه بر ميگردد./

    دعام امروز يه خورده متفاوت .يه دعا ميكنم هر كس دوست داشت آمين بگه و ميدونم اولين كس هم امام زمان كه الان داره صداي قلب نوكراش(اگر لايق باشيم) رو ميشنوه.

    دعا ميكنم اونقدر عاشق امام زمان شم كه اگر روزي دستم هم زخم شد از جاي زخم صداي يا مهدي يا مهدي بلند شه . من براي شما دعا ميكنم شما هم براي من چون دعا در حق ديگران زودتر براورده ميشه. دعا كنيم تا لايق شيم .به اميد اينكه خود امام زمان هم برام اين دعا رو بكند. امين

    اللهم عجل لوليك الفرج.

    پاسخ

    به اميد آنروز که صداي مهدي مهدي از ذره ذره وجودمان به گوش برسد به اميد آنوز که بوي پيراهن يوسف زهرا را از هزاران کيلومتري به مشاممون برسد اما بيام کاري کنيم که دستمونو به دامان مهدي گره بزنيم براي شروع کار اول توکل بايد بکنيم بعدم تمسک به خدا پيدا کنيم يا علي