• وبلاگ : از كربلا چه خبر!؟
  • يادداشت : دانه لازم نيست
  • نظرات : 1 خصوصي ، 8 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + علي 
    نوشته ايد که:
    من حاميدر هستم.... دوست دارم عاشق خدا باشم اما نتوانستم ، دوست دارم گناه نکنم اما نتوانستم ، ودر آخر دعايم اين است خدايا فرج آقايم را برسان.
    فکر کنم همين محبت به امام زمان (عج) ياريتان مي کند. از خود آقا کمک بخواهيد، مطمئنم بي جواب نمي مانيد.
    در پناه خدا
    + راهي سفر 
    پاسخ

    سلام دستت درد نکنه از اينکه برام نظر دادي و عکس گذاشتي منم قول مي دم سعيمو کنم زود به روز بشم يا علي
    + راهي سفر 
    سلام . من همون راهي خدا هستم از اين به بعد با اين نام در خدمتتون هستم. و نظرات من يكي از نظرات ثابت وبلاگتون مي مونه البته به شرطي كه هميشه همين قدر زود به وبلاگتون سر بزنيد و به روزش كنيد. يا علي.
    +
    اييييييييييييول
    پاسخ

    ي...............ا علي
    + صبا 

    شهيده ي سه ساله

    دخترم بر تو مگر غير از خرابه جا نبود

    گوشه ويرانه جاي بلبل زهرا نبود

    جان بابا خوب شد بر ما يتيمان سر زدي

    هيچ‌کس در گوشه ويران به ياد ما نبود

    دخترم روزيکه من در خيمه بوسيدم تو را

    ابر سيلي روي خورشيد رخت پيدا نبود

    جان بابا، هر کجا نام تو را بردم به لب

    پاسخم جز کعب ني ،جز سيلي اعدا نبود

    دخترم وقتي که دشمن زد تو را زينب چه گفت

    عمه آيا در کنارت بود بابا ،يا نبود

    جان بابا، هم مرا ،هم عمه ام را مي‌زدند

    ذره‌اي رحم و مروت در دل آنها نبود

    دخترم وقتي عدو مي‌زد تو را برگو مگر

    حضرت سجاد زين‌العابدين آنجا نبود

    جان بابا بود، اما دستهايش بسته بود

    کس به جز زنجير خونين، يار آن مولا نبود

    دخترم آن شب که در صحرا فتادي از نفس

    مادرم زهرا (س) مگر با تو در آن صحرا نبود

    جان بابا من دويدم زجر هم مي‌زد مرا

    آن ستمگر شرمش از پيغمبر و زهرا نبود

    دخترم من از فراز ني نگاهم با تو بود

    تو چرا چشمت به نوک نيزه اعدا نبود

    جان بابا ابر سيلي ديده‌ام را بسته بود

    ورنه از تو لحظه‌اي غافل دلم بابا نبود

    پاسخ

    ابتدا باسلام وعذر خواهي جهت حذف شدن نظرتون شروع مي کنم وبعد اين يک بيت را مي نويسم آه عمه بنگر لب پر خونش / مي بوسم امشب لب پر خونش يا علي
    + راهي خدا 

    غنچه اي نشکفته و پژمرده ام رنج بي حد ديده وافسرده ام

    روي دوشم بار محنت برده ام از حراميها كتكها خورده ام

    سرو بودم قامتم خم گشته است قدرت بينائيم كم گشته است

    كس نديده همچو من پروانه اي كس نديده شاه در ويرانه اي

    شمع ناديده چو من پروانه اي طائر محروم زآب و دانه اي

    رزقم از روز ازل غم گشته است قدرت بينائيم كم گشته است

    نا چشيدم شهدي از دنيا به كام بال نگشوده فتادم من به دام

    واي از روز ورود ما به شام سنگ مي آمد فرود ازروي بام

    پيش چشمم تيره عالم گشته است قدرت بينائيم كم گشته است

    يك طرف زنها ميان قافله آمدند با كفش هاي آبله

    ناگهان برخاست بانگ هلهله يك قدم تا مرگ دارم فاصله

    روي نيزه راس بابم گشته است قدرت بينائيم كم گشته است


    پاسخ

    سلام ابتدا که تو نظرتون عکس ديدم تعجب کردم چون نمي دونستم که مي شه تو نظر هم تصوير قرار داد اما از اينکه شما هم با ما همراه شديد متشکرم منتظر شما هستم يا علي
    + هدهد 

    غنچه اي نشکفته و پژمرده ام رنج بي حد ديده وافسرده ام

    روي دوشم بار محنت برده ام از حراميها كتكها خورده ام سرو بودم قامتم خم گشته است قدرت بينائيم كم گشته است

    كس نديده همچو من پروانه اي كس نديده شاه در ويرانه اي

    شمع ناديده چو من پروانه اي طائر محروم زآب و دانه اي رزقم از روز ازل غم گشته است قدرت بينائيم كم گشته است

    نا چشيدم شهدي از دنيا به كام بال نگشوده فتادم من به دام واي از روز ورود ما به شام سنگ مي آمد فرود ازروي بام پيش چشمم تيره عالم گشته است قدرت بينائيم كم گشته است

    يك طرف زنها ميان قافله آمدند با كفش هاي آبله

    ناگهان برخاست بانگ هلهله يك قدم تا مرگ دارم فاصله روي نيزه راس بابم گشته است قدرت بينائيم كم گشته است

    پاسخ

    سلام دلم مي خواست تا پاک باشم تا وقتي سخني بر زبان مي آورم احساس حقارت نکنم مرا دعا کنيد وبراي شما هم اين بيت را مي نويسم / آه عمه بنگر لب پر خونش / مي بوسم امشب لب گلگونش
    + صباح 

    براي مدير محترم وبلاگ:

    اگر شما اين شعر را گذاشتيد بايد بگم كه خيلي تكان دهنده بود

    خيلي آنقدر كه من تا آخرش رو نتوستم بخونم

    ترسيدم صداي گريه ام بلند بشه...........

    در پناه حق

    پاسخ

    شعر از من نيست اما خودم رو وبلاگ گذاشتمش اما همه ما بايد با شنيدناين اتفاقات بلند گريه کنيم